از کوچه های خاکی سرتپه تا خاک دفتر شعر فریبرز همزه‌ای

از کوچه های خاکی سرتپه تا خاک

به گفته خانم علی اکبری شعر مجموعه‌ی دفتر شعر  « از کوچه های خاکی سرتپه تا خاک » شعری اندیشمندانه و بازتاب دهنده‌ی قدرت تخیل و عاطفه‌ی شخصی و اجتماعی شاعر با زبانی ساده است. شاعر این مجموعه شعر بیش از آن که به شاعری نامبردار باشد در حوزه‌های پژوهش شناخته شده‌تر است. این دفتر شعر در سال ۱۳۷۰ چاپ شده و حاوی ۶۶ قطعه شعر از دوران کودکی، نوجوانی و میانسالی فریبرز همزه‌ای است. اولین شعر مجموعه که طولانی‌ترین آن نیز است در سال ۱۳۴۵ در کرمانشاه سروده شده است. و آخرین شعر این مجموعه شعری نسبتاً کوتاه؛ خطاب به شعر است که در تاریخ ۱۳۶۹ در تهران سروده شده است. شعرهای این مجموعه در ایران، هند و اروپا سروده شده‌اند. شعرهای زمان نوجوانی در ایران سروده شده‌اند، شعرهای ایام جوانی در سرزمین هند و شعرهای دوره ی میانسالی در اروپا سروده شده اند.  

مروری بر اندیشه‌های محوری در دفتر شعر « از کوچه‌های خاکی سرتپه تا خاک»

خانم نسرین علی اکبری استاد ادبیات فارسی در دانشگاه کردستان در مقاله‌ای با عنوان؛ مروری بر اندیشه‌های محوری در دفتر شعر « از کوچه‌های خاکی سرتپه تا خاک» این مجموعه شعر را به بهترین شیوه‌ معرفی کرده است. نوشته‌های این صفحه از سایت ژیان‌گه زاگروس بخش‌هایی از این مقاله است.

هر اثر هنری ناب تبلور اندیشه است. هنر بدون اندیشه دیری نمی‌پاید. ماندگاری اثر هنری اندیشمندانه به درازنای تاریخ است. آثار هنری اندیشمندانه از مهم‌ترین دستاوردها و مظاهر خلاقیت انسان است و موزه‌ها و مراکز هنری این کارنامه‌ی آدمی را به خوبی نشان می‌دهند. تبلور اندیشه در زبان نیز یکی از جلوه‌های خلاقیت انسان و شعر یکی از نمودهای این خلاقیت است. زیرا به گفته‌ی ساختارگرایان شعر حادثه‌ای است که در زبان اتفاق می‌افتد. بدیهی است که این سخن به معنای آن نیست که شعر با مبناهای اجتماعی، تاریخی، دینی، سیاسی و … بیگانه است، بلکه به این معنا است که این زمینه‌ها در اندیشه‌ی شاعر به همراه عاطفه و تخیل او شکل می‌بندد و شاعر آن‌ها را در زبانی خاص ابراز می دارد. این عناصر در حوزه‌های خودآگاه و ناخودآگاه شاعر دست به کنش می‌زنند و شعر شاعر را که واکنش آن است از زیبایی و اندیشه سرشار می‌سازند.

شعر اندیشه

در این مجموعه جلوه‌های گوناگونی از اندیشه‌های به هم پیوسته که احساس و عاطفه‌ی شاعر را به خود مشغول ساخته، یافت می‌شود و خواننده را سخت تحت تأثیر قرار می‌دهد. احساس مسئولیت در برابر «خویشتن خویش» و «خویشتن فرهنگی»، در برابر طبیعت، هم‌نوعان، گذشته‌ی تاریخی پرفراز و نشیب و … یکی از تبلورهای اندیشه در این دفتر است. به گونه‌ای که زمان از ازل تا اکنون در هم می‌آمیزد و انسان را به سرچشمه‌های وجودش پیوند می‌دهد و من اساطیری او که با طبیعت پیوندی عمیق دارد از میان آن سربرمی‌کشد. این سربرکشیدن پرسش‌های گوناگونی را پیش روی انسان اکنون می‌نهد و او را نسبت به هستی و چیستی خود برمی‌ا‌نگیزاند و پرسش‌دار می‌کند. “منِ فردی” در “منِ اجتماعی و فرهنگی” می‌آمیزد و هویت جمعی و گروهی او، با توانایی‌ها و ناتوانی‌هایش آشکار می‌گردد.

از کوچه های خاکی سرتپه تا خاک
از کوچه های خاکی سرتپه تا خاک دفتر شعر فریبرز همزه ای

انسان تبلور یافته در این مجموعه، ابعادی به فراخنای تاریخ می‌یابد و طوماروار، از ازل تا به ابد هستی کرانمند و تاریخی او و چیستی و چگونه بودنِ او در قالب واژه‌ها و ترکیباتی که عمدتاً مفاهیم رمزی دارند گشوده می‌گردد.

نقش انسان در دفتر شعر از کوچه های خاکی سرتپه تا خاک

پرداختن به انسان یکی از مؤلفه‌های شعر معاصر فارسی است. تغییرات بنیادی جامعه‌ی ایرانی که منجر به انقلاب مشروطه شد، سبب تغییر در بسیاری از مفاهیم پذیرفته شده و جاری در شعر این دوره شد. یکی از این مفاهیم انسان است که با بحث‌های اجتماعی و مفهوم آزادی پیوندی ناگزیر دارد. مفهوم آزادی در این دوره با مفاهیم پیشین آن متفاوت است و آزادی در این دوره با مفهوم اومانیسم پیوندی تنگاتنگ دارد. «آزادی شعر بهار و فرخی و عشقی و عارف و لاهوتی و امثال ایشان از درون اندیشه­‌ی اومانیسم سرچشمه گرفته است» (شفیعی، ۱۳۹۰: ۴۶). به بار نشستن این مفهوم در شعر نیما است. 

یکی از محوری‌ترین عناصر شعر نیما انسان است. «انسان همواره نقطه‌ی عزیمت ذهن، ونشستگاه اندیشه و احساس نیماست. چه هنگامی که از خود بگوید، و چه زمانی که از دیگری بگوید» (مختاری، ۱۳۷۸: ۲۲۱). هستی و نیستی، حضور مادی و معنوی انسان از آغاز تا پایان، از مهم‌ترین دغدغه‌های شاعر مجموعه­‌ی از کوچه های خاکی سرتپه تا خاک است. من و من‌های او، چه به گونه‌ی هستی شناسانه و چه به صورت تاریخی – اجتماعی و تعین یافته در این مجموعه توصیف شده است. او گاه بدون تعین و با نگاهی هستی شناسانه حضور می‌یابد و گاه با تعین‌های گوناگون؛ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … و در سنین گوناگون. کنش‌ها و واکنش‌های او در برابر مسائل گوناگون و در سنین مختلف تصویر شده است.

گاه در پیکر معشوق همراه نسترن ها جوانه می زند:

برجوان‌ترین شاخه‌ی نسترن توی باغچه دیروز جوانه زدی (همزه ای، ۱۳۷۰: ۶۷) و سبب آغاز هستی عاشق می‌گردند: امروز من با دست‌های تو آغاز می‌شوم با دست‌های بارور تو (همان، ۶۷) و زمانی تبلور چهره‌ی موعود است؛ با کوله باری از مسئولیت اجتماعی، منتظرانش را به ساحل نجات رهسپار می‌گردد. این موعود هر چند سیمایی مردانه و حماسی دارد، اما  سرشار از عواطف انسانی تصویر می‌شود: مردی ز راه رسید … مردی که دل سپرده‌ی دیرین حماسه‌های بزرگ بود آرام می‌گریست و افسانه‌ها در باران می‌پوسیدند و باران شیهه‌ی اسبی غیور را می‌شست (همان، ۷۳).

انسان‌های حلقه زده بر پیرامون موعود همدیگر را از داشته‌های خود برخوردار می‌کنند؛ هر کس هر چیزی که دیگری ندارد  به او می‌بخشد، تا به آن جا که حتی اعضای بدن خود را به برادرانشان هدیه می‌کنند. دستهایم را به برادر افلیجم بخشیدم (همان، ۷۳) اما همواره انسان این گونه سخاوتمند و ایثارگر تصویر نشده است، بلکه در مواردی سقوط او نیز روایت شده است:

سقوط انسان در سروده‌های از کوچه‌های خاکی سرتپه تا خاک

و آدم‌های فروپوسیده در رنگ‌ها و چهار راه‌ها (همان، ۹۷) یا خانه‌ی سالمندان را به عنوان مظهری از این سقوط، این گونه تصویر کرده است: در فضای رنگ شده با سردی چراغ‌های نئون پیرزنان خمیده پشت و چاق با لبخندهایی زهرآگین به لب‌های چروکیده به بازی‌های کودکانه مشغولند … (همان، ۱۴۶) شاعر یکی از مهم‌ترین عوامل این سقوط را صنعتی شدن که به مثابه‌ی قطع ارتباط با طبیعت و نیز مکانیکی شدن انسان است می‌داند: من در میانه‌ی شهر پولاد و مغز ماشینی همراه دانه‌های خاکستری یخ که گاه گاه در حسرت دست‌های گرمی از چشم می‌بارم (همان، ۱۳۲) هر آن چه که انسان را از موقعیت انسانیت به زیر می‌آورد، از نظر او عامل سقوط انسان است و شاعر، نه تنها آن را می‌فهمد، بلکه آن را احساس می‌کند و خواننده را در این احساس شریک می‌سازد.

به این دلیل او احساس خواننده را می‌شوراند تا آن را به سطح نور برساند. آن جا مردی نشسته بود معتاد حل جدول تکرارها که در چشمه‌های دهکده جاری بودند و در قصه‌های بی پایان مادر بزرگ‌ها و در بازی بچه‌ها و در کوبیدن خرمن خیابان‌ها در آدم‌ها و ماشین‌ها و تکرار آشنایی‌های بی دوستی و جدایی‌های از ناآشنایان و تکرار خط‌های دیوارها و از حفظ کردن شعرها و نام‌ها، کتاب‌ها و تکرار حرف‌های پوچ روشنفکرانه در کنج دود گرفته‌ی قهوه خانه‌ها … (همان، ۸۸- ۸۹).

شعرهای از کوچه های خاکی سرتپه تا خاک تلفیقی است از شوق ماندگاری و سرنوشت فناپذیری انسان:

وآن جا دختری نشسته بود که چشم‌اش به رنگ باغ بود و پوست‌اش به رنگ شبنم آن جا دختری نشسته بود که گفت: «اکنون» و من که گفتم «فردا» آن جا دختری نشسته بود که گفت: من فردا می‌میرم و فردایش دو پاسبان پیر بدن بادکرده‌ی دخترکی را از پای صخره به سوی پاسگاه می‌بردند (همان، ۸۹).

رابطه‌ی انسانی و انسان‌ها با یکدیگر یکی از اصلی‌ترین مضمون‌های این مجموعه است؛ او هر چند از خود می‌گوید و هر گاه از خود می‌گوید به مثابه‌ی درک حضور دیگری است. “من” به مثابه‌ی اوست، “او” هر گاه که “من” می‌گوید مرادش تبلور و بازیافت انسان به گونه‌ای گسترده در تمامی شرایط و موقعیت‌ها و با تمام توانمندی‌هایش و در گستره‌ی عظیم چشم اندازهای گوناگونش است. او این چشم انداز را از «من» آغاز می‌کند. او بسته به موقعیتی که در آن قرار گرفته این من را معرفی می کند.

در شعرهای آغازین که در کرمانشاه سروده است این من بسیار محلی، منطقه‌ای و بومی است. در شعرهای تهران که سال‌های پس از این سال‌هاست این من هویت ملی می‌یابد و اندک اندک این من که هویت بخشی به او از یک روستا آغاز گشته بود از روستا به شهر و از شهر به وطن و سپس به بام جهان گام می‌نهد و جهانی می‌شود. او حتی در شهر کوچکش به جهان متصل است. مهربانی او خاص فرد و گروه خاصی نیست. هر چند ادراک او از انسان از موقعیت‌هایی که در آن قرار می‌گیرد آغاز می‌شود اما او آدمیان جهان را در موقعیت‌های مشابه خویشاوند هم می‌بیند و درد مشترک آنان را فریاد می‌زند.

همزه‌ای از درد و رنج می‌گوید

رنج ها و اسارت ها، آرزوهای فروخورده و ابراز نشده‌ی آنان و هر آن چه که زندگی را به کام آنان تلخ و تنگ می‌کند، همگی به عنوان درد مشترک انسان بیان می‌شود. گاهی این رنج‌ها در سیمای خود که نماد و نمونه‌ای از تمامی انسان‌هاست ترسیم می‌شود و زمانی چهره‌ای مبهم و کلی به خود می‌گیرد، اما در هر صورت آن چه که او در باره‌ی انسان می‌سراید تا افق‌های گسترده‌ی انسانیت راه می‌پیماید و احساس‌ها و اندیشه‌ی آدمیان را به هم پیوند می‌زند. توانمندی‌ها و درماندگی‌ها، کامیابی‌ها و ناکامی‌ها، دردمندی‌ها و درمانگری‌ها و … همگی از من جاری می‌شود و به سوی او روان می‌گردد، پیوند من را با او گسست ناپذیر می‌کند. خلاصه آن که طرح نمونه وار فرد امکان تعمیم پذیری او را فراهم می‌سازد.

برای آشنایی بیشتر با این مجموعه شعر می توانید مقاله مروری بر اندیشه‌های محوری در دفتر شعر « از کوچه‌های خاکی سرتپه تا خاک» دانلود و مطالعه نمایید.

از دیگر دستاوردهای سازمان دانش بومی و فرهنگ شفاهی باختر ایران رمان ورچم نوشته فریبرز همزه‌ای است.

چشمان ماهیان مجموعه‌ای از سروده‌های دفتر شعر از کوچه‌های خاکی سرتپه تا خاک با گویندگی فریبرز همزه‌ای

چشمان ماهیان
“چشمان ماهیان” نام جُنگی ازسروده‌­های  پیشین  فریبرز همزه‌­ای است. این لوح دربرگیرنده‌­ی ده سروده از کتاب “از کوچه­‌های خاکی سرتپه تا خاک” است.

لوح فشرده چشمان ماهیان شامل ۱۰ شعر از سروده‌های دفتر “از کوچه‌های خاکی سرتپه تا خاک”  همچون شعر آبروی زندگی و شعر بال پرنده با صدای فریبرز همزه‌ای و موسیقی متن از وحید نظری کرمانشاهی است. این لوح فشرده در استیدیو دنگ پراو تهیه و ضبط شده است. 

از دیگر دستاوردهای سازمان دانش بومی و فرهنگ شفاهی زاگرس : رزم نامه یا شاهنامه کردی 

This post is available: فارسی

دیدگاهتان را بنویسید

This site uses cookies to offer you a better browsing experience. By browsing this website, you agree to our use of cookies.