معرفی کتاب رمان ورچم
“ورچم” داستان پروازی پرفراز و فرود است، از امروز زرینِ کوچههای خاکی، به دیروز دلگیر روستای سبز، به خاکستری نمناک و سر بیگانگی تا خاستگاه نیاکانی، در هزارههای گمشده در درازای مَهآلود زمان.
“ورچم” یادوارهای است از سفری در فراسوی زمان و مکان، برای دریافت “واقعیتهایی” که این “منِ” دیرینه به فراموشی سپرده بود.”ورچم” سخنی دیگر به زبان رنگ و حرکت از “بیرنگی” و “یگانگی” است.
نوشتهی پشت جلد رومان ورچم از فریبرز همزهای
تهیه کتاب رمان ورچم
فریبرز همزهای در مصاحبه با روزنامه شرق شهریور ۱۳۹۴
همزهای در مصاحبهای که در ۱۷ شهریور ۱۳۹۴ باعنوان مرور زندگی و آثار فریبرز همزهای : بچه سرتپه با کتاب کافکا با روزنامه شرق داشته است، درباره ورچم مطالبی را بیان کرده است. در ادامه بخشی از این مصاحبه از زبان نویسنده کتاب درباره رمان ورچم را به صورت نقل قول آوردهایم.
” «ورچم» شهری اسطورهای است، که میگویند در آینده به وسیلهی جشمید بر سر کوهی ساخته میشود که در آن عشق، عدالت و … هست که در کتاب به توصیف آن پرداختهام. توصیفی که از این آرامانشهر «ورچم» کردهام همان است که در اسطورههای ایرانی وجود دارد. که بعدها به اسمهای دیگری در دورههای اسلام مطرح شد. نخواستم چیزی یا جایی را معرفی کنم. فقط چیزهایی که در کودکیم بوده و گم شده، نه مال «من»، مال «من» تاریخی، «من» اسطورهای. به همین دلیل هم اسامی اسطورهای را به کاربردهام. « من» در حال تجربه است. در حال فرار است و همیشه در فکر این است که به ورجمکرد برگردد و آرامانشهر را پیدا کند.
من از «ورچم» برای عنوان کتاب استفاده کردهام که هم کُردی باشد و هم به «ورجمکرد» بخورد. ورچم برای من یک کار فلسفی ادبی است، دربارهی انسان گم شده، «منی» که در دورههای گوناگون ظهور کرده است. واقعیتی که اینجا ازش صحبت میشود یک واقعیت تاریخی، یک واقعیت عرفانی و یک واقعیت اسطورهای است. من اینها را واقعیت میبینم. اسطوره هم یک واقعیت است. من تلاش کردهام همهی اینها را با هم ادغام کنم. آگاه شدن به همهی بُعدهای واقعیتهایی که با آن برخورد میکنیم”.
باورها و عناصر ادبیات عامه در رمان ورچم
خانم نسیرن علی اکبری استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کردستان باورها و عناصر ادبیات عامه در رمان ورچم را به روش تحلیلی – توصیفی بررسی کردهاند. به باورخانم علی اکبری؛ رمان ورچم نقشهی مکتبوبی از شهر قدیم کرمانشاه است و برای فرهنگپژوهان، جامعه شناسان و زبانشناسان؛ گنجینهی ادبی بسیار با ارزش و منبع علمی بسیارخوبی است. چراکه همزهای در این رمان به توصیف مکانها، رویدادها و حوادثی که در زمان زندگی مردم بوده است پرداخته است. همچنین نویسنده از ظربالمثلها، باورها و اعتقادات دینی و روحی مردم؛ نام سرابها و منطقههای قدیمی شهر، خوراک، پوشاک، بازیها و موسیقی موجود در شهر کرمانشاه برای بازسازی تاریخ، فرهنگ و ادبیات این شهر بهره برده است.
فصلهای رمان ورچم به نقل از مقاله علی اکبری
در فصل اول؛ راوی قصهی کودکی و خاطرات خوش آن دوران را بازگو میکند. در فصل دو؛ راوی به پیشنهاد مادرش به کرمانشاه که زادگاه مادرش است سفر میکند و با دنیایی بسیار متفاوت از زادگاهش مواجه میشود. این دوران همزمان است با جنبشهای مشروطه و نویسنده از شخصیتهای تاثیر گذار این نهضت همچون “یارمحمدخان کرمانشاهی” و سالارالدوله” نام میبرد.
فصل سوم را همزهای با توصیفی از شهر کرمانشاه آغاز میکند و در ادامه قصه دلباختگیش را به شکلی زیبا بازگو میکند.
در فصل چهارم ؛ فریبرز با سیاوش آشنا میشود و به مدد این دوستی تیمی برای حمایت از ضعیفترها در مقابل قُلدرهای شهر تشکیل میدهند.
در فصل پنجم راوی قصهی زندگیش را با به بازگویی داستان آرمانهای دور و دراز و دستنایافتی رفتن به خارج بیژن پَیمیگیرد. در این فصل نویسنده با بازگوکردن داستان بیژن، روئیاهای دوران نوجوانی انسان را بازگو میکند.
قصهی خودبیگانگی و سرگشتگی انسان
در فصل ششم سیاوش به استخدام نیروی ارتش درمیآید و در ادامه داستان پای مادر واقعی سیاوش از شهر “کرند غرب” به ماجرا کشیده میشود و سیاوش با باخبر شدن از این ماجرا دچار بحران هویت میشود. راوی در این فصل داستان با آمدن مدرنیته و مدرنیزاسیون به کشور، داستان دوگانگی هویتی و دور فتادگی آدمها از اصل و ریشه خود را به تصویر میکشد.
در فصل هفتم؛ داستان از زمان اکنون خارج شده و راوی خود و خوشاوندانش را از سپاه زندیان معرفی میکند، در این فصل سیاوش که در فصلهای قبل دوست راوی بود برادر فریبرز است و دونفری در پی خواهرشان”زبیده” میگردنند.
معرفی کتاب رمان ورچم
داستان در فصل هشتم وارد زمانی دیگر میشود. راویی در این فصل جنگ ایران و عراق را روایت میکند. سیاوش اینجا در نقش افسر ارتش ظاهر میشود. در اینجا بخشی از حوادث جنگ تحمیلی که در مناطقی از کرمانشاه، سرپل و ذهاب، منطقهی ریجاب و بارگاه بابا یادگار به وقوع میپیوندد، را راوی به تصویر میکشد.
در فصل نهم نیز داستان وارد زمان و مکانی دیگر میشود. در این فصل راوایی به عنوان فرماندهی جنگ وارد کشور هندوستان میشود. راوی در این بخش قصد دارد، بخشی از تاریخ ایران وهمبستگیهای تاریخ و فرهنگ ایران و هند را روایت کند.. در اینجا مظلومیت و پاگی سیاوش به زبانی دیگر و از زمان و مکانی دیگر بازگو میشود.
در فصل پایانی راوی سوار بر هواپیما از فراز آسمان چشماندازی از سرگذشت چندهزار سالهی خویش را میبیند. این منظره آرامشی ویژه به وی میبخشد. آرامشی که راوی در تمامی سفرهای خود در جستجوی آن بوده و آن را “ورجمکرد” می نامد، که مامن انسان و مظهر هویت واقعی اوست.
برای آشنایی بیشتر با رمان ورچم ببینید؛
ادبیات داستانی کرمانشاه ، یکی از پیشگامان سبک پسامدرنیسم در ایران (با معرفی رمان ورچم فریبرز همزهای
مصاحبه رادیویی دربارهی رمان ورچم با خانم دکتر نسرین علی اکبری استاد ادبیات فارسی در دانشگاه کردستان
دفتر شعر همزهای با عنوان : از کوچههای خاکی سرتپه تا خاک
کتاب هرسین از دیگر دستاوردهای سازمان دانش بومی و فرهنگ شفاهی