خِرَدِ مردمی در زبان کردی: مهسلهتئ کوردی کرماشانی (همراه بررسی و واکاوی فرهنگی) از فریبرز همزهای،چهلمین دستاورد سازمان دانش بومی و فرهنگ شفاهی ایران باختری
From Under-development to Sustainable Development: Vol. 5
People’s Wisdom in Kurdish Languagei
A collection and cultural analysis of Kurdish sayings and proverbsm by: Fariborz Hamzeh’ee
در این دوران شگفت که گسترش لگام گسیختهی فرهنگ سرمایهداری، نابودی زیستگاههای طبیعی و فرهنگی را به اوج رسانده است، به گفته و تخمینهایی، در پنجاه سال گذشته، دو سوم و یا حتا سه چهارم از دنیای گیاهی و جانوری از میان برداشته شده است. پس میتوان تا اندازهای گمان برد که جدا از این زیستگاه طبیعی، در همین دوران، همچنین چه برسر سرمایههای فرهنگی جهان آورده شده است. ولی بر فراز همهی دیوارهای ویرانهی به جا مانده از سرمایههای فرهنگی، سوختهی اندیشه و خِرَد هزاران سالهی بشری بوده که خاکسترش را نیز باد برده است.
اگر چه در کانونهای سرمایهداری پدیدهی اهریمنی ناپدید شدن زیستگاه طبیعی زمین اینک تا اندازهای شناخته شده و به جنبشهای گوناگونی انجامیده، پدیدهی ویرانی زیستگاه فرهنگی تا کنون ناشناخته مانده است.
کتاب خِرَدِ مردمی در زبان کردی از فریبرز همزهای
اگر چه در کشورهای پیرامونی، به پیروی از کانونهای سرمایهداری تلاشهای کمی در راستای نجاتبخشی از زیستگاههای طبیعی انجام میشود، هیچ نشان برجستهای از تلاش چشمگیر برای نگهداری یا بازیابی زیستگاههای فرهنگی به چشم نمیخورد.
جامعههای پیرامونی سرمایهداری دهههای بسیاری تنها به تقلید کورکورانه (و بیشتر نادرست) سرگرم بودهاند و جدا از پیروی از فرهنگ و اندیشه در کانونهای سرمایهداری، چیز دیگری نیاموختهاند. از اینرو اگر الگوهای آنها در یک میدان ویژه کاری نکرده باشند، ایشان نیز هیچگاه توان اندیشیدن و انجام کاری را در خود نمیبینند.
مانند دیگر بخشهای جهان پیرامونی، مردم سرزمینهای خاورزمین نیز، ارزش داشتههای فرهنگ بومی خود را نمیدانند؛ به همان دلیل که دیرگاهی است که نیروی اندیشهی خودجوش خود را، همراه با همان فرهنگ بومی از دست دادهاند. هنر نخبگان چند سدهی گذشتهی خاورزمین، بیشتر پیروی کورکورانه از همهی آن چیزهایی بوده که از فرهنگ سرمایهداری شنیده و یا آموخته و یا اینکه به پندار خود برداشت کردهاند. آنها حتا اگر از پیامدهای منفی تکنولوژی سرمایهداری نیز آگاهی یابند، در آن جایگاه اندیشهای نیستند که راههای دیگری را بیازمایند.
برای همین، چه بسا بیشترشان بر این پندارند که آنها نیز باید همانند باخترزمین برای رسیدن به فناوریهای پیشرفته، زیستگاه خود را آلوده و ویران سازند؛ چه به گمان ایشان، هیچ راهی جدا از آنکه آن “از مابهتران” پیمودهاند نمیتواند وجود داشته باشد. آنها بر آنند که اگر این به راستی راه درستی نمیبود، این “از ما بهتران” که نمیرفتندند و چنانچه مشکلی هم پیش آمده باشد، آنها خودشان از میان برمیدارند. نخبگان جهان پیرامونی یا همان “جهان سوم” چنان شیفته و شیدا و ناخودآگاه در آیین سرمایهداری هستند که (گویا به درستی) خود را چیزی بیشتر از بندگان گناهکار و ناکارآ نمیبینند.
مهسلهتئ کوردی کرماشانی (همراه بررسی و واکاوی فرهنگی)
امروزه در میان خود “از ما بهتران” بسیاری هستند که دریافتهاند که سرمایهداری دیرگاهی است که کشتی جهان را به گل نشانده است. اگر چه در برابر مقاومت سرمایهداری، آزاداندیشان باخترزمین تاکنون تلاشهای گوناگونی در راستای نجات زیستگاه طبیعی زمین انجام دادهاند، ولی به دلیلهای گوناگون، آنها نیز نتوانستهاند حتا تا اندازهی کمی، در راستای نجات زیستگاه فرهنگی،کاری انجام دهند.
اگر چه در ایران دههها پیش، کسی مانند صادق هدایت به ارزش ادبیات شفاهی آگاهی داشته و برخی پیروان او مانند انجوی شیرازی و صبحی نیز، در راستای گردآوری فرهنگ غیرمادی مردم برآمدند، ولی به سبب نبودن پشتیبانی از سوی نخبگان و نهادهایشان، این مهم نتوانسته دامنه و گسترش یابد.
پندار بیاندیشهی نخبگان و دانشگاهیان خاورزمین از دانش، هنر و فرهنگ نشان میدهد که بسیاری از ایشان در فن تقلید خودمدار شدهاند. از اینرو چه بسا که پندار و دریافت ایشان از اندیشه و فرهنگ باخترزمین، با خود الگوهایشان همانندی نداشته باشد و تنها یک توهم از چیزی باشد که آنها توانستهاند دریابند. از اینرو چه بسیار که پنداشت آنها از اصل و الگو، همانا مانند آن فیل در تاریکی باشد که هر کس برای خود آن را به گونهای در مییابد.
مهسلهتئ کوردی کرماشانی
در پی سالها بررسی و پژوهش دربارهی فرهنگ سرزمین نیاکانیش، نگارنده بر آن شد، تا با وجود دوری از دوران نوجوانی، به آنجا بازگشته و در راستای شناخت بیشتر و شناساندن آن به تلاش بپردازد. پیامد تلاشهایی که در این راستا از سال 1378 آغاز گردید، به گردآوری یک آرشیو از فرهنگ شفاهی و دانش بومی استانهای پنجگانه باختر کشور انجامید. این آرشیو که به یاری شمار بسیاری از دانشجویان دانشکدهی کشاورزی دانشگاه رازی پدید آمد، که همگی در روستاها و شهرهای کوچک زندگی میکردند. این آرشیو دربرگیرندهی ادبیات شفاهی و تا اندازهی کمتری دانش بومی است و تا کنون بخشهایی از آن انتشار یافته است.
زبانزدها و گفتههای مردمی که در این کتاب گردآورده شده، بخش دیگری از آرشیو یاد شده است. اینگونه گفتارها، دستاورد گروهیِ تودههایی از مردم در نسلهای فراوان است و از اینرو جلوهی خَرد جمعی مردمی است که در درون یک زیستبوم زندگی کردهاند.آنها بخشی از فرهنگ غیرمادی همان مردم شمرده میشوند که برگرفته از تجربهها و یافتههای زیستی نسلهای گوناگون ایشان است. خواه ناخواه بخشی از چنین فرهنگ مادی، ویژهی مردم همان زیستبوم است و بخش دیگری، همسان مردم دیگری است که در زیستبومهای دور و نزدیک زندگی میکردهاند.
خِرَدِ مردمی در زبان کردی
کم و بیش بیشتر تاریخها برای و دربارهی زورمندان و زورگویان نوشته شدهاند، و منبعهای نوشتاری دیگر برای به دست آوردن آگاهی و انجام پژوهش دربارهی تودههای مردم بسیار کمیاب است. در تاریخهای نوشتاری تنها هنگامی به گروهها و یا تودههای مردم پرداخته میشود که رخداد در پیوند با زورمندان بوده باشد. همین سبب شده تا آگاهیهای ما دربارهی زندگی گذشتگان بسیار ناچیز و گنگ بماند. همین ناچیزبودن گزارشهای تاریخی(که آنها هم بیشتر دربارهی جنگها هستند)، سبب میشوند که گمانههای داده شده دربارهی زندگی مردم گذشته از ارزش بسیاری برخوردار نباشند.
با وجود چنین نارساییهایی، باز هم بیشتر مردم بر این باورند که با همین اندازه آگاهی، آنها همه چیز را دربارهی گذشتگان به خوبی میدانند. اینگونه باورها ریشه در دانش سرمایهداری دارد که همیشه در تلاش بوده تا نشان بدهد که توانسته زندگی سخت گذشته را پایان داده و دنیای “آرمانی” کنونی را به ارمغان بیاورد. برای همین، شاید شگفت نباشد که دانشمندان دستپروردهی آموزش سرمایهداری “خصوصی” و سرمایهداری “دولتی”، به اینگونه نارساییها وکمبودها تاکنون نپرداختهاند.
ولی روشن است که آگاهی از گزارشهایی که دربارهی بخش کوچکی از زندگی گذشتگان است، نمیتواند تصویر و یا تصور جامعی را به ما بدهد. از اینرو، گمانهها و پندارهایی که تنها بر پایهی گزارشهای تاریخی نوشتاری تاکنون پدیدآورده شدهاند، نه تنها نارسا، بلکه بسیار گمراهکننده نیز میتوانند باشند.
خِرَدِ مردمی در زبان کردی: مهسلهتئ کوردی کرماشانی (همراه بررسی و واکاوی فرهنگی)
یکی از منبعهایی که میتواند بخشی از آگاهی ما را دربارهی زندگی گذشتگانمان بهبود بخشد، همانا فرهنگ و ادب شفاهی و نانوشته است. بهراستی فرهنگ و ادبیات گفتاری یا شفاهی، از مهمترین منبعها برای آگاهی، بررسی و پژوهش دربارهی زندگی مردم جهان در دورانهای پیشین به شمار رود.
شگفت نیست که باوجود جایگاه تمدنی زاگرس در دوران باستان و چند سدهی آغازین دوران اسلامی، سخن از باشندگان آن در کتابهای تاریخی کمتر از ناچیز است. تنها کتاب شناخته شدهی تاریخی که یکجا به تاریخ چند سدهی گذشته زاگرسنشینان پرداخته، کتاب تاریخ کردستان است که آن هم تنها دربارهی حکومتهای محلی زاگرس در دوران صفویه است. این کتاب که بیشتر از چهارصد سال پیش به دست شرف خان بدلیسی نوشته شده، از این دید دارای جایگاه ویژهای است. از این کتاب میتوان دریافت که با وجود اینکه سرزمینهای زاگرس گاه وابسته و خراجگذار امپراتوری عثمانی و گاه صفوی شمرده میشدند، باز هم دارای شماری حکومتهای خودمختار و زیستبومی بوده است.
آگاهی ما از این حکومتهای خودمختار بسیار ناچیز و دربارهی مردمش هم کم و بیش هیچ است. این در حالی است که میتوان گمان برد که اینگونه حکومتهای محلی میبایست در دورانهای پیش از صفویان و عثمانیان نیز وجود میداشته؛ همانگونه که پس از آنها نیز تا دوران مدرن کم و بیش یافته میشدند.
کتاب خِرَدِ مردمی در زبان کردی انتشارات دانشگاه رازی
بخشی از کتاب تاریخ شرفنامه به امیران کلهر پرداخته است که جدا از نام این امیران، تنها روایتهای بسیار کوتاهی دربارهی ایشان آورده شده است. از اینرو حتا با وجود چنین نوشتههایی، دستیابی به شناخت بیشتر از تمدن و فرهنگ کرمانشاهان نیاز به کار فراوان در راستای فرهنگ شفاهی دارد.
اگر چه بیشتر کارهای منتشر شدهی “سازمان دانش بومی و فرهنگ شفاهی ایران باختری” در راستای شناخت و شناساندن تمدن و فرهنگ این بخش از زاگرس بوده، ولی کاری بدین سترگی، دشوارتر از آن است که از توان یک سازمان غیردولتی و بدون پشتیبانی بیرونی برآید. بهراستی بدون کار روشمند از سوی دهها تیم پژوهشی، دریافتن فرهنگ ژرف این بخش کهنسال از تمدن زاگرس و میانرودان، دربارهی همین اندازه هم که به جا مانده، ناشدنی است.
گردآوری فرهنگ شفاهی ایران باختری در بخش عملی درس مردمشناسی در گروه ترویج و توسعهی پردیس کشاورزی دانشگاه رازی از سال 1380 آغاز گردید. زبانزدهای گرد آمده در این مجموعه تنها بخشی از آن گردآمدهها است و امید است که در آینده بتوان بازماندهی مثلها را به همین شیوه به چاپ رساند. افزون برمثلها و زبانزدهایی که چشم به راه چاپ هستند، شمار بسیاری استوره (= اسطوره) و افسانههایی گردآمدهاندکه نیاز است تا به گویشی که روایت شدهاند انتشار یابند.
مهسلهتئ کوردی کرماشانی (همراه بررسی و واکاوی فرهنگی)
با این همه، در تلاشهای انجام شده از سوی دهها تن از دانشجویان پیشین نگارنده و در زمانی بیشتر از ده سال، این کار با همهی نارساییها وکمبودهایش تا اندازهی کمی به انجام رسیده است. ولی همین نیز تنها از آن رو انجامپذیر شد که سرکار خانم ماریه صحرایی با وجود درگیری با کار پایاننامهی دکترای خود، کمر همت به تایپ و آوانگاری آن بست که آن هم، البته بیشتر از دو سال زمان برد.
ایشان که خودش با کردی کرمانشاهی به خوبی آشنایی دارد، از گنجینهی دانش پدر بزرگوارش نیز برخوردار بود که شوربختانه ایشان پیش از پایان کتاب به یار پیوستند. خاندان صحرایی از میان ایل نامدار سنجابی برخاسته که خود یکی از ستونهای استوار فرهنگ و تمدن کرمانشاهان بوده است. از اینرو جا دارد که در اینجا از سرکار خانم ماریه صحرایی و همهی آن دانشجویانی که در کارگردآوری این مجموعه تلاش کردند سپاسگزاری شود. همچنین جا دارد که در پایان یادی و سپاسی داشت از بانوی گرامی ثریا کریمی که در بازبینی و بهبود نسخهی پایانی این کتاب کوشش فراوان نمودند.
این جُنگ دستاورد تلاش دهها تن از دانشجویان گروه ترویج و توسعهی روستایی دانشگاه رازی است که از میان خانواده و بستگان و آشنایان خود در بخشهای گوناگون سرزمینهای کرمانشاهان در گونههای فراوان گویشی گرد آمده، ولی در این کتاب به ناچار تنها به یک گونهی گویشی آوانگاری شده است.
روش تهیه کتاب خِرَدِ مردمی در زبان کردی