اخلاق علمی؟!؟! نوشته فریبرز همزه‌ای: فصلنامه جامعه شناسی ریاضی

خلاق علمی؟!؟! فریبرز همزه­‌ای فصلنامه جامعه شناسی ریاضی

اخلاق علمی ؟!؟!

فریبرز همزه­‌ای

فصلنامه جامعه شناسی ریاضی؛ دانشگاه رازی، سال دوم، شماره 3 سال 1400

صاحب امتیاز، مدیر مسئول و سردبیر: سحر رنجبر

اخلاق علمی؟!؟! نوشته فریبرز همزه‌ای

انسان پیرو غریزه­‌ی جانوریش برای پایدارماندن، در پی ارضاء نیازهای آغازین خود رفتار می­‌کند. ولی انسان توانایی کافی ندارد تا به تنهایی پایدار بماند. تنها عاملی که سبب شده که انسان باوجود ناتوانی بدنی­اش ناپدید نشود، همانا نیروی اندیشه­‌ی فرهنگ­‌ساز او بوده است.

قرارداد و قانون، بخشی از مجموعه­‌ی بزرگ فرهنگ غیرمادی ساخته­‌ی انسان است که در راستای زندگی اجتماعی به وجود آورده شده‌­اند. تفاوت قانون با اخلاق در این است که بیشتر بخش­‌های اخلاق از سوی بازوی زور حکومتی، پشتیبانی و اجرایی نمی­‌شود. با وجود این، قانونی که با اخلاق موجود در جامعه همسو است، بهتر توانایی اجرایی دارد. با این‌همه، بسیاری از میدان­‌های اخلاقی از دسترس قانون بیرون هستند. اخلاق یک امر نسبی است و اگر چه بخش­‌هایی از آن می­‌توانند بسیار پایدار بمانند، بخش­‌های دیگری دچار دگرگونی می­‌شوند.

در گستره­‌ی بزرگ اخلاق، یکی نیز اخلاق علمی است. البته در دوران پیشاسرمایه­‌داری، این میدان شناخته شده نمی­‌نماید. در دوران پیشاسرمایه­‌داری، دانش کل­‌گرا بود و با خِرَد بهم تنیده شده بود؛ چه، یک دانشمند کل­‌نگر، خواه نا خواه در مسیر رسیدن به خِرَد پیش می‌رفت. اخلاق نیز که از دورن داده­‌های زیستگاهی بر خاسته بود، به گونه‌­ای با خِرَد در پیوند بوده است. در کل، اخلاق در گذشته گرایش به “گروه” و سرنوشت اجتماع داشته و در آن داده­‌های زیستگاهی جلوه می­‌کرده است. ولی با گسترش سرمایه­‌داری، ارزش‌­ها اجتماعی مادی و فردگرایی جایگزین بخش‌­های مهمی از ساختار اخلاقی پیشین شدند.

با برپایی سرمایه­‌داری در جهان و به کارگیری نهادهای آموزشی مدرن و تخصص‌­گرایی، آرمان­­‌هایی مانند رسیدن به خِرَد از تارک پیکر دانش ناپدید می­‌شود. بجای خِرَدگرایی، پرورش کارشناس یا متخصص به عنوان بخش انسانیِ ابزارهای تولید، در نهادهای آموزشی سرمایه­‌داری آغاز می‌­گردد. برای همین، در دانشگاه‌­های سرمایه‌­داری و کشورهای پیرامونی آن، خردمندی جایگاهی ندارد. کارشناس نیز در این واژه‌­ی فارسی، کسی است که در یک کار یا میدان چیزهایی را یاد گرفته، ولی در میدان یا کارهای دیگر چیزی نیاموخته است. آنها برای کار در بخش‌­های رقابتی گوناگون اقتصاد سرمایه‌­داری، آموزش می‌­یابند. این نیز راز نهفته­‌ای نیست که سرمایه­‌داری خود پیرو فلسفه‌­اش، اخلاقی جدا از سودافزایی ندارد. به همین جهت سرمایه­‌داری از آغاز دوران گسترشش، به پیکار با ارزش‌­های اجتماعی بومی کهن در سراسر جهان پرداخته است.

اگر چه در دوران پیشاسرمایه‌­داری، همانندی میان ارزش‌­های اجتماعی وجود داشت، ولی به سبب وجود گوناگونی در میان زیست‌­بوم­‌های فرهنگی، از برخی گوناگونی­‌های ارزشی نیز برخوردار بودند. گوناگونی در زیستگاه­‌های فرهنگی پیرو گوناگونی در داده­‌های طبیعی بود. ولی بیشتر این گونه ارزش­‌های اجتماعی با آرمان سرمایه­‌داری یا مدرنیته همگام نبودند. همانگونه که سرمایه­‌داری برای گسترش بازارهای خود نیاز داشته تا فرهنگ مادی بومی را از میان بردارد، همچنین توانسته چیرگی­ بلند مدت خود را از راه جایگزینی ارزش‌­های اجتماعی بومی به دست آورد.  بسیاری از ارزش‌­های اجتماعی مدرن را سرمایه‌­داری از راه نهادهای آموزشی خود در جامعه­‌های بومی در سراسر جهان پایه­‌گذاری کرده است.

فصلنامه جامعه شناسی ریاضی

دانش سرمایه­‌داری، از آغاز در راستای نابودی زیست‌­بوم‌­های فرهنگی و زیستگاهی پیش رفته است. در این راستا نیز نهادهای آموزشی دست پروده‌­­اش، مهم­ترین ابزارها را برایش فراهم کرده‌­اند.

در کشورهای پیرامونی سرمایه­‌داری، دانش آموختگان نهادهای آموزشی اگر چه با شیفتگی به ارزش‌­های سرمایه­‌داری آمخته شده‌­اند، ولی اخلاق سرمایه­‌داری ریشه­‌ی ژرفی ندارد و تنها نمایشی برگزار می­‌شود. از اینرو، رفتارهای آموزش و علمی در راستای مدرک­‌گرایی برای گروه‌های برخوردار و وابسته به قدرت، بیشتر از هر چیز برای دستیابی به امتیاز و ثروت پیش می‌­رود. آنها با نگاه کردن روی دست الگوهای‌شان درکانون­‌های سرمایه­‌داری به رونویسی تقلیدی برای رسیدن به سود می­‌پردازند. ولی از آنجا  که نیاموخته‌­اند که به اندیشه و دریافت و با پشتکار به کار بپردازند، از آغازبه سبب نبود راه‌کارهای بازبین کننده، به دنبال راه­‌های میانبر ولی ناشایست و ناروا، مانند رشوه، اعمال نفوذ، رونویسی، مقاله بازی هستند.

در سرمایه­‌داری، هدف راه را تعیین می­‌کند و از اینرو “دزد ناگرفته پادشاست”. ولی این را شاید بتوان یک پلیدی کوچک نامید که بیشتر ویژه­‌ی کشورهای پیرامونی است. پلیدی بزرگ را باید در ارزش­‌های اجتماعی و فلسفه­‌ی سرمایه­‌داری جستجو کرد. در این فلسفه، نهادهای آموزشی به پرورش ابزار تولید و ابزارهای سوددهی می­‌پردازند و به دنبال خِرَد و آن چیزی که انسان سازی گفته می­‌شود نیستند. از اینرو بر خلاف شیوه­‌های کهن و بومی آموزش در دوران­‌های پیشاسرمایه­‌داری، نهادهای آموزشی سرمایه­‌داری در راستای کارشناس یا متخصص سازی و انسان خُردگرا و دانشمند یک بعدی یا همان چیزی که آلمانی­ها Fachidiot” (=professional idiot) می­‌نامند کار می­‌کند. این­ها همان زنگیان مست هستند که به گفته­‌ی مولانا جلال الدین بلخی، علمشان  شمشیری است که  به نابودی و ویرانی می­‌انجامد.  به همانگونه که چنین نیز شده است.

اگر چه سرمایه­‌داری برای رسیدن به کارآیی و سود بیشتر، راهکارهای برخورد با تقلب، مقاله­‌بازی و رساله­‌سازی، به ایجاد ساز و کارهای ویژه در کانون­‌های خود دست زده، ولی خواه نا خواه به ارزش­‌های اجتماعی سرمایه­‌داری وفادار مانده‌­اند. از اینرو آنهایی که با سازوکارهای خود جهان را به سوی نابودی کشانده‌­اند نه تنها کیفری نمی‌­بینند، بلکه قهرمان نیز انگاشته می‌­شوند. هیچکدام از فیزیکدانان یا شیمیدانان سرمایه­‌داری برای ساخت ابزارهای ویرانگر و یا را آتش رسانی جنگ­ها  تا کنون به دادگاه کشانده نشده است؛ چه برسد به این که به نکوهش آینشتاین و اوپنهایمر و هزاران تن دیگر در ناسا ووو به خاطر نابودی انسان و گونه­‌های جانوری و گیاهی و بیمار کردن فرشته­‌ی زمین پرداخته شود. چنین گناهی که سرمایه‌­داری بر جهان روا داشته از سوی خردمندان پیشین در هزاران سال گذشته به سختی می­‌توانسته رخ دهد.

تیغ دادن در کف زنگی مست

به که آید علم، ناکس را به دست

علم و مال و منصب و جاه و قران

فتنه آمد در کف بدگوهران

احمقان سرور شدستند و ز بیم

عاقلان سرها کشیده در گلیم

“مولانا جلاالدین بلخی”

برای تهیه فصلنامه جامعه شناسی ریاضی؛ دانشگاه رازی، سال دوم، شماره 3 سال 1400 روی عنوان فصلنامه کلیک نمایید.

This post is available: فارسی

دیدگاهتان را بنویسید

This site uses cookies to offer you a better browsing experience. By browsing this website, you agree to our use of cookies.