قهرمان‌نامه داستانی از اسطوره‌های کهن زاگروس

قهرمان‌نامه

 قهرمان‌نامه داستانی از اسطوره‌های کهن زاگروس برگردان فارسی داستانی از داستان‌های رزم‌نامه‌ی کُردی؛ کاری از فریبرز همزه‌ای 

داستان قهرمان‌نامه یکی از جذابت‌ترین دستاورهای سازمان دانش بومی و فرهنگ شفاهی زاگروس است که به صورت فایل صوتی و در قالب سی دی عرضه شده است. همراه با سی دی یک دفتر حاوی اطلاعات خواندنی موجود است که توضیح جالب توجهی در رابطه با پیشینه‌ی استوره‌های زاگروس و فرهنگ و ادبیات شفاهی بیان می کند. به سبب جذابیت موضوع، این متن را برای علاقه‌مندان به تاریخ و فرهنگ شفاهی ایران زمین در همین صفحه درج کرده‌ایم.

جهت دانلود متن این صفحه در فایل PDF بر روی  دفترهمراه سی دی قهرمان‌نامه کلیک نمایید.

قهرمان‌نامه از اسطوره‌های کهن زاگروس

کاری: از پروفسور فریبرز همزه‌ای

موسیقی متن: پدرام جعفرزاده

موسیقی متن رزم‌نامه خوانی‌ها: وحید نظری کرمانشاهی

رزم‌نامه خوان کُردی: مرتضی متاعی

نوازندگان

فرتاش افضلی: تنبور

احمد پورابوقداره: کمانچه

پدرام جعفرزاده: ویولون، کمانچه و آلتو

شاهین خلیل پور: نرمه نای، سرنا و دوزله

پوریا خاکپور: نی

سعید محمدی تنبور

میلاد داول: دف و سازهای کوبه‌ای

سعید گوهری: دهُل

گویندگان

گوینده‌ی متن فارسی: فریبرز همزه‌ای

گوینده چکیده‌ها: سحر رنجبر

تهیه شده در: استودیو دنگِ پراو

متن همراه قهرمان‌نامه داستانی از اسطوره‌های کهن زاگروس

سرزمین پهناوری که میان همدان و شهرزور گسترده شده و در گذشته بخش بزرگی از آن در درون استان پنجم کشور جای گرفته بود، سرزمینی است بسیار شگفت­‌انگیز که کم و بیش، تا به امروز ناشناخته مانده است. هنری راولینسون Henry Rawlinson)) که کتیبه­‌ی بیستون را رمزگشایی کرد، در سده­‌ی نوزدهم میلادی سال­‌های بسیاری را در اینجا به سر آورد.

این همانا هنری راولینسون بود که به سبب ژرفا، کهنسالی و گوناگونی فرهنگ این سرزمین، به آن نام “هند کوچک” (Little India) را داد. منِ نگارنده نیز که سال­های بسیاری را در راستای شناخت این فرهنگ نیاکانی، در کتابخانه­‌های جهان سپری کرده و درستی نوشته­‌ی راولینسون را دریافته بود، در پایان با خواندن جمله‌­ای از کسی به نام بندت (Benneth) بر آن شد که به زادگاه خود بازگشته و با وجود رنج­‌های فراوان، پژوهش­‌های میدانی خود را برای زمانی بیشتر از پانزده سال پی گرفت. دستاورد این پژوهش­‌ها، افزون بر همین لوح صوتی، شمار بسیاری کتاب بوده که از سوی سازمان دانش بومی و فرهنگ شفاهی ایران باختری به چاپ رسیده‌­اند.

 هنری راولینسون در هنگام نسخه برداری و ترجمه کتیبه‌‌ی بیستون 
هنری راولینسون در حال ترجمه کتبه بیستون
هنری راولینسون در حال ترجمه کتبه بیستون

بندت که پیرو یک عارف بزرگ سده­‌ی بیستم میلادی، به نام گرجی­‌اف ( (Gorjieff بود، در نوشته­‌ی خود در باره­‌ی استادش، در جایی نیز به یادآوری پیوندی عرفانی میان گرجی‌­اف و سرزمین کرمانشاه پرداخته است. او هم­چنین افزوده است که در جهان، تنها چند سرزمین وجود دارد که از نیروی عرفانی ویژه برخوردارند و به باور او، سرزمین یادشده­‌ی بالا نیز یکی از آنهاست. پژوهش­‌های گوناگون منِ نگارنده نیز نشان می­‌دهند که این سرزمین برای دوران­‌های بلند، براستی یکی ازکانون­‌های اشراق ایرانی بوده است و هنوز هم در جا به جای آن، می­‌توان به نشانه­‌ها و جلوه‌­های مهمی در این راستا برخورد نمود. اگر چه این پژوهش­‌های نگارنده کم و بیش برای نخستین بار ارزش فرهنگی این سرزمین شگفت­‌انگیز را می­‌نمایانند، باز هم بخش بزرگی از آن، همچنان چشم به راه پژوهش­‌های روشمند آینده است و نیاز به دیگر تلاش­‌های پیگیر دارد.

دوجلوه از بهترین جلوه‌­های این تمدن کهن را، باید در ادبیات و موسیقی آن یافت. ادبیات آن، در میدان­‌های ادبیات تغزلی، عرفانی و رزمی یا حماسی، همگی به زبان گورانی سروده شده­‌اند؛ زبانی که روز به روز از شمار گویشوران بسیار کمش کاسته می­‌شود. بخش مهمی از یک ادبیات رزمی و حماسی که در حجمی باورنکردنی، به شیوه‌­ی شفاهی نسل به نسل بازگو شده، در دو سده­‌ی گذشته از سوی کسانی بر کاغذ نگاشته شده­‌اند. وجود استوره­‌های (=اسطوره) رزمی و حماسی، یکی از باارزش­ترین جلوه‌­های تمدن سرزمین نامبرده است.

رزم‌نامه اسطوره‌های کهن زاگروس

از این رو، در این راستا، نگارنده تلاش کرده است که یک بخش کوچکتر از این استوره­‌ها را، همراه با برگردان فارسی در چهار جلد به دوستداران فرهنگ و تمدن و همچنین پژوهشگران ایران­شناس و کردشناس پیشکش نماید. افزون بر آن، برای دریافت بهتر زمینه­‌ی فرهنگی این سرزمین، دستاورد سال­‌ها پژوهش کتابخانه­‌ای و میدانی نگارنده نیز در جلد نخست آن آورده شده و امیدوار است که در آینده، دیگر بخش­‌های این استوره‌­ها را، همراه با برگردان فارسی به دست چاپ بسپارد.

استوره­‌های گورانی، بخشی از یک یکان تمدنی و فرهنگی است که همه­‌ی جلوه­‌های آن، با هم در پیوندی استوار هستند. این رزم‌­نامه، عنصرهای اشراقی خود را به خوبی نگاه‌داری کرده و با موسیقی آیینی این سرزمین که بازمانده از هزاره­‌های گذشته است، در هم تنیده شده است. دریافت این دو در کنار هم، می­‌تواند شناخت این تمدن و فرهنگ را آسان­تر سازد. همه‌­ی موسیقی اشراقی و آیینی کرمانشاه، نه تنها در اندیشه­‌های عرفانی تنیده شده است، بلکه گاه حتا نام­ پهلوانان استوره­ای را در نام­‌های داده شده به برخی از شیوه­‌ها نگاه داشته است. پهلوانانی مانند رستم، پهلوانانی کهکشانی هستند که در پیکار این جهانی از یک سو و نبرد با نفس اماره از سوی دیگر، پیوسته در پیکار با دیوان کوچک و بزرگ هستند.

رزم نامه اسطوره های کهن زاگروس ( شاهنامه کُردی)
رزم‌نامه : اسطوره‌های کهن زاگروس به نظم گورانی – لکی جلد دوم

پیوند رزم‌نامه با موسیقی عرفانی

به سبب پیوندی که میان رزم­‌نامه و موسیقی این سرزمین وجود دارد، نیاز است که به گونه­‌ای، خوانندگان کتاب رزم‌­نامه را، با شیوه­‌ی سنتی رزم­‌نامه خوانی و موسیقی اشراقی و آیینی ایران باختری آشنا نمود. موسیقی عرفانی کرمانشاه را،که بیشتر از همه با ساز کهنسال تنبور نواخته می­‌شود، دارای هفتاد و دو مقام می­‌دانند که با نام­‌هایی مانند گِل و دره یا گلاودره، بالادستانی، ساروخانی، شاه حسینی، سرطرز و طرز رستم، مجنونی، جلوشاهی، سحری، بریا، دوبال، غریوی، بان بنه­ای، پاوه موری و… شناخته می­‌شوند. از سوی دیگر، موسیقی آیینی بیشتر با سرنا و دهل نواخته می­‌شود.

این موسیقی آیینیِ ویژه با هیچ یک از گونه­‌های شناخته شده­‌ی موسیقی خاورمیانه همانندی ندارد و چنین می­‌نماید که بخش­‌هایی از آن فراموش شده است؛ اگر چه برای هزاران سال، این موسیقی، آیین­‌های نیایشی مردم را همراهی می­‌کرده است. می­توان گمان برد که بسیاری از نواها نیز، به همراه خود آن نیایش‌­ها از میان رفته باشند. چنین می‌­نماید که تنها آن بخش‌­ها از این موسیقی پایدارمانده‌اندکه آیین‌های ویژه­‌ی آنها کنار گذشته نشده‌­اند. برای نمونه، شماری از مقام­‌هایی که همراه آیین سوک نواخته می­‌شدند، کم و بیش پایدار مانده‌­اند و امروزه نیز با نام “چَمَری” گاه به گاه اجرا می­‌شوند.

کاربرد موسیقی آیینی در قهرمان‌نامه

از سوی دیگر، بخش­‌هایی از این موسیقی کاربرد تازه یافته­‌اند و به آن سبب پایدار مانده­‌اند؛ که در این میان می­‌توان از شیوه­‌ی تغزلی “هووره” و” سیاوچَمانه” نام­ برد. “موور” نیز از همین گونه موسیقی است که به شیوه­‌ی مویه، بیشتر در آیین­‌های سوگواری، بدون همراهی ساز خوانده می­‌شود. هووره و موور به شیوه­ای که تا کنون پایدار مانده‌­اند، بدون ساز خوانده می­‌شوند. شاید همیشه چنین نبوده است و نگارنده نمونه‌­هایی از گذشته را یافته که هووره با ساز خوانده شده­ است.

همان‌گونه که آمد، به سبب نقش مهم ادبیات استوره‌­ای و موسیقی در میان عامل­‌های سازنده­ی تمدن و فرهنگ باختر ایران، شناخت این دو عامل می­‌تواند دریافت ما را از تمدن و فرهنگ یادشده آسان­تر سازد. از این رو برای نخستین بار این پروژه­ی در دست، تلاش برای دریافت این مهم را خویشکاری خود ساخته است. از سوی دیگر، شناخت هر یک از این دو، می­‌تواند به شناخت دیگر عامل­‌های اصلی این فرهنگ نیز یاری بسیار دهد. پس می­‌توان گفت که بخش چاپی این پروژه که در برگیرنده­‌ی شماری از داستان­‌های رزم­نامه، برگردان فارسی و واکاوی زمینه­‌ی فرهنگی آن است، تلاشی بوده است در راستای شناساندن ادبیات استوره­ای این سرزمین و کنارزدن بسیار ناچیزی از غباری که در سده­‌های گذشته بر این تمدن شگفت­‌انگیز نشسته است.

 قهرمان‌نامه

این کار صوتی هم به امید شناساندن موسیقی آن فراهم شده و از اهمیتی همسان بخش چاپی برخوردار است؛ پیرو این باور که موسیقی این سرزمین، یک دنیای موسیقایی ویژه است که شاید در خاورمیانه همانند بسیاری نداشته باشد. در قهرما‌ن‌نامه، برگردان یکی از داستان­‌های رزم­‌نامه، به نثر فارسی خوانده می­‌شود که در پایان هر بخش، یکی از شیوه‌های سنتی رزم‌نامه­‌خوانی گورانی نیز افزوده شده تا شنونده با چند شیوه از شیوه­‌های چندین گانه­‌ی رزم‌­نامه­‌خوانی که در دوران­‌های گذشته اجرا می­‌شده، آشنا گردد.

همچنین در راستای آشنا ساختن شنونده با موسیقی یادشده، رزم‌­نامه­‌خوانی با گونه‌ه­ای موسیقیِ متن همراه گردیده که برگرفته از موسیقی بومی و آیینی این سرزمین است. این گونه­‌های موسیقی، هنوز هم گاه به گاه در آیین­‌های مردم این سرزمین، یعنی استان­‌های ایلام، کردستان،کرمانشاه، لرستان و همدان نواخته می­‌شوند. گونه­‌های دیگری از رزم‌نامه و رزم‌نامه­‌خوانی در دیگر سرزمین­‌های کردزبان وجود دارد. ولی موسیقی متن این کار در برگیرنده­‌ی قطعه­‌هایی است که با بهره‌­گیری از گنجایش‌­های موسیقی آیینی و عرفانی اینجا ساخته شده‌­اند.

موسیقی قهرمان‌نامه

در موسیقی پیشکش شده در قهرمان‌نامه، تلاش شده تا نشان داده شود که این موسیقی آیینی، دارای توانایی­‌هایی است که با بهره­‌گیری از آن، نه تنها می­‌توان به زنده کردن یا احیاء این موسیقی باستانی برای زمان کنونی پرداخت، بلکه توان­‌ها وگنجایش­‌های آن، می‌­توانند سرچشمه­‌ی آفرینش­‌ها و نوآوری­‌های باارزش باشند. تکه­‌های ساخته شده، دستاورد زمانی بیش از چهار سال دادوستد اندیشه، همکاری و گفتگو میان نگارنده و آهنگ‌سازان پرتوان آنها بوده که به کارهای زیبایی نیز انجامیده است.

برخی از نوآوری‌­های انجام شده در این موسیقیِ آیینیِ کم­‌مانند و باارزش، تنها با بهره‌­گیری از ساز توانمند ویولون دست یافتنی بود. در جاهای دیگر اما، تلاش شده است تا همان سازهایی به کار گرفته شوند که در سده­‌های گذشته، با همین موسیقی درآمیخته و پرورده شده‌­اند. از این رو، کم و بیش همه­‌ی سازهای بومی این سامان در اینجا به میدان آمده‌­اند؛ تا جدا از ریزه­‌کاری­‌های موسیقایی، آن فضای اشراقی که سده‌­ها سرگونه­‌ی کوه­‌های بلند و دره­‌های ژرف این سرزمین را نوازش کرده‌­اند، برای شنونده بازسازی شود.

در میان این سازها، می­توان از تنبور تیسفونی نام برد که از زمان باستان تاکنون، مهمترین و پایدارترین ساز آیینی بوده است. در گستره­‌ی سرزمین رزم‌­نامه، سازهای بادی نیز از جایگاه بلندی برخوردارند؛ که در میان آنها می­‌توان سرنا، نرمه نی، شمشال و دوزله را نام برد.

همان‌گونه که پیش از این نیز آمد، برخی از آیین‌­های این سامان را تنها می‌­توان با سرنا و دهل همراهی کرد. آیین ویژه­‌ی سوک کردی به نام “چَمَری” و موسیقی رزمی بزمی “چووپی”، بدون سرنا و دهل بی­رنگ خواهند بود. نواختن سرنا و دهل در این آیین­‌ها را، از دوران­‌های ناشناخته، به هر دلیل تنها مردمی که به نام “کولی” خوانده می­‌شنوند، توانسته‌­اند پایدار نگاه دارند.

چووپی چَمَر

آیین رزمی و حماسی چووپی با گونه­‌های فراوانش که امروز در جشن­‌ها نواخته می­‌شود، تا گذشته­‌های نزدیک بخش مهمی از آیین سوک نیز بوده است که “چووپی چَمَر” خوانده می­‌شده است. در میان سازهای بادی، باید از شمشال نیز نام برد که نوای شگفتش، جدا از نوازش روان، می‌­تواند بیماری تن را نیز چون دارو کارساز باشد.

روشن است که ساختار چووپی به گونه‌­ای است که حس همبستگی و همراهی را در میان مردم بالا می­‌برد؛ تا هنگام پیکار، دست در دست یکدیگر بر دشمن بتازند و هیچگاه کسی را تنها در میدان نگذارند. همانگونه که چووپی چَمَر یا چَمَری چووپی در هنگام از دست دادن یکی از ایشان، همچنان بر وجود حس همبستگی در میان بازماندگان پای می‌­فشارد.

برای گونه‌­ی دیگری چووپی که در ذکر و سماع درویشان انجام می‌شود، تنها از سازکوب‌ه­ای دف بهره گرفته می­‌شود که گاه شمار نوازندگان آن به بیشتر از ده­ها تن در آیین­‌هایی مانند آیین پیرشالیار هورامی می­‌رسد که همنوازی می­‌کنند.

سخنی در رابطه با قهرمان‌نامه

داستان قهرمان­‌نامه که برگردان فارسی آن در اینجا پیشکش می­‌شود، از آن‌گونه استوره‌­هاست که گنجایش بسیاری برای بازخوانی و دریافت عرفانی دارد. قهرمان عرفانی این داستان که از شاهزادگان کیانی است، در کودکی از سرزمین خود که همانا “ایران” عرفانی و سرزمین آرمانی است، دزدیده می­‌شود و به دست دیوان پرورش می­‌یابد. ولی چون او چهره‌­ی خود را در آب که نشان راستی و پاکی است می‌­بیند، به اصل و ریشه­‌ی خود پی می­‌برد. آنگاه او برای بازگشت به اصل و ریشه­ یا میهن آغازین خود به تلاش و پیکار دست می‌­زند. در بیشتر این داستان به بازگویی جنگ­‌های او با دیوان پرداخته می­‌شود؛ ولی رزم­‌هایی که او را با عشق پرشوری هم آشنا می­‌سازد، همانا نبردهایی با خویشان و برادران خود او نیز هست.

در پایان، پیروزیِ بزرگ به یاری سیمرغ که نماد حقیقت عرفانی است رخ می­‌دهد و قهرمان، جام جم که نشان بالاترین درجه­‌ی عرفانی است را از ته دریای ناآگاهی بیرون کشیده و با خود به ایران می­‌آورد. داستان آنگاه با سوگند سیمرغ به وفاداری به سرزمین ایران که نماد راستی و نیکی و اشویی است، به پایان می­‌رسد. ولی همان‌گونه که از شاهنامه­‌ی فردوسی نیز می‌­توان دریافت، این سرزمین تنها یک مفهوم جغرافیایی یا فرهنگی نیست، بلکه سرزمینی آرمانی و جایگاه راستان و نیکان و پله­‌ای برای رسیدن به رستگاری است.­

پیوند عرفان با اسطوره در قهرمان‌نامه

در پایان یادآور می‌­شود که نشان و نام بسیاری از بزرگان و ماجراهای استوره­ای ایران را می‌توان در سرودهای مزدیسنا نیز یافت؛ همان پدید‌ه­ای که در نوشته‌­های استوره‌ای هند نیز دیده می­‌شود و پیوند عرفان و استوره را می­‌نمایاند. از اینرو، آشنایی با ادبیات استوره­ای و موسیقی و عرفان هند، دریافت ادبیات استوره­ای ایرانی و پیوندش با عرفان را ساده­‌تر خواهد نمود؛ اگر چه چنین می­‌نماید که در سنجش با شاهنامه­‌ی فردوسی، شاید استوره­‌های کردی از دنیای استوره­ای میانرودان نیز کم و بیش بهره­مند شده باشد.یکی از ویژگی­‌های این داستان رزم­‌نامه در سنجس با داستان­‌های دیگر وجود نسحه‌­ای از آن است که در پیوند بیشتری با میانرودان است.

چشمان ماهیان برگزیده‌ای از دفتر شعر از کوچه‌های خاکی فریبرز همزه‌ای

رزم‌نامه اسطوره‌های کهن زاگروس کاری از فریبرز همزه‌ای از دیگر دستاورهای سازمان دانش بومی و فرهنگ شفاهی زاگروس

تهیه لوح فشرده قهرمان نامه داستانی از داستان‌های رزم‌نامه

This post is available: فارسی انگلیسی

دیدگاهتان را بنویسید

This site uses cookies to offer you a better browsing experience. By browsing this website, you agree to our use of cookies.