شتاب رفتن ؛ شعری از دفتر شعر “از کوچه­‌های خاکی سرتپه تا خاک”

شتاب رفتن شعری از دفتر شعر "از کوچه­‌های خاکی سرتپه تا خاک" سروده‌­های فریبرز همزه‌­ای

شتاب رفتن شعری از دفتر شعر “از کوچه­‌های خاکی سرتپه تا خاک”  از سروده‌­های فریبرز همزه‌­ای است که در لوح فشرده چشمان ماهیان با صدای سراینده‌ی آن در استدیو دنگِ پر او ضبط شده است. 

 

شتاب رفتن

         

شتاب رفتن من

نه از برای رسیدن به پایان است

که مرا

سترگ دلخواستِ

آغازِ جاودانگی

این گونه بی‌تاب کرده است؛

تا با گلوی پرنده

هر بامداد

نیایشِ آفتاب را بخوانم

و در نیمروز

با هر گیاه و برگ

در یک جوانه

در دامنِ سپندارمذ بنشینم.

♠♠♠♠♠♠

 

آن دیده‌براهیِ

در روانِِ روانِِ ناهید

مردن وزنده شدن

و

چشمه‌های زلال شدن و

در بسترِ ریک‌ها غلتیدن

و

بر پشتِ سنگ‌های صاف رقصیدن

تا تخته سنگ‌های خزه بسته را

در آغوش کشیدن.

♠♠♠♠♠♠

 

آه ای روانِ آب!

ای سپیدچهرِ کمرزرین

تا روز دیدارِ چشم‌های آسمانی‌ات

چه اندازه مانده‌است؟!

♠♠♠♠♠♠

 

و شما

دخترکانی که

آرامشِ قلب‌های زیبایتان را

دیدن دست‌های من

بعد از هزار سال گرفت،

اینک

رابطه‌مان را

بر کدام پایه بگذاریم؟

بر آشنایی دیرینه‌ی دست‌هایمان؟؟!!

 

شتاب رفتن از سرودهای دفتر شعر فریبرز همزه‌ای
شتاب رفتن از سرودهای دفتر شعر فریبرز همزه‌ای

 

 

15 مارس 1988

آوگسبورگ

 

چشمان ماهیان ؛ جنگی از سروده‌های پیشین فریبرز همزه‌ای

 آبروی زندگی  و  شعر بال پرنده   از دیگر سروده‌های دفتر شعر “از کوچه­‌های خاکی سرتپه تا خاک

This post is available: فارسی

دیدگاهتان را بنویسید

This site uses cookies to offer you a better browsing experience. By browsing this website, you agree to our use of cookies.