به گفته همزهای” «ورچم» شهری اسطورهای است، که میگویند در آینده به وسیلهی جشمید بر سر کوهی ساخته میشود. در آن شهر عشق، عدالت و … برپا خواهد شد. توصیف آرمانشهر در کتاب رمان ورچم آمده است. همزهای میگوید؛ “توصیفی که از این آرامانشهر «ورچم» کردهام همان است که در اسطورههای ایرانی وجود دارد. که بعدها به اسمهای دیگری در دورههای اسلام مطرح شد. نخواستم چیزی یا جایی را معرفی کنم. فقط چیزهایی که در کودکیم بوده و گم شده، نه مال «من»، مال «من» تاریخی، «من» اسطورهای. به همین دلیل هم اسامی اسطورهای را به کاربردهام. « من» در حال تجربه است. در حال فرار است و همیشه در فکر این است که به ورجمکرد برگردد و آرامانشهر را پیدا کند.
من از «ورچم» برای نام کتاب استفاده کردم ، تا هم کُردی باشد و هم به «ورجمکرد» بخورد. ورچم برای من یک کار فلسفی ادبی است، دربارهی انسان گم شده، «منی» که در دورههای گوناگون ظهور کرده است. واقعیتی که اینجا ازش صحبت میشود؛ یک واقعیت عرفانی، یک واقعیت اسطورهای و یک واقعیت تاریخی، است. من اینها را واقعیت میبینم. اسطوره هم یک واقعیت است. من تلاش کردهام همهی اینها را با هم ادغام کنم. آگاه شدن به همهی بُعدهای واقعیتهایی که با آن برخورد میکنیم”.
به باورخانم نسرین علی اکبری؛ کتاب رمان ورچم نقشهی مکتبوبی از….
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.